فرود آمدن. از بالا به پائین آمدن. (ناظم الاطباء) ، از جانب خدا وحی برپیغمبر فرستاده شدن. (ناظم الاطباء) : کی به وی کتاب و شریعت نازل شده است. (سندبادنامه ص 7). انداختی به چهرۀ پرنور خود نقاب نازل به شأن حسن تو شد آیۀ حجاب. آرزوی اکبرآبادی. ، پست شدن. فرود آمدن: زمین بوسید و گفت قدر بلند سلطان بدین قدر نازل نشدی. (گلستان) ، نازل شدن بها و قیمت، کم شدن نرخ و بها از قیمت اصلی. (آنندراج). کم شدن. پائین آمدن. ارزان شدن
فرود آمدن. از بالا به پائین آمدن. (ناظم الاطباء) ، از جانب خدا وحی برپیغمبر فرستاده شدن. (ناظم الاطباء) : کی به وی کتاب و شریعت نازل شده است. (سندبادنامه ص 7). انداختی به چهرۀ پرنور خود نقاب نازل به شأن حسن تو شد آیۀ حجاب. آرزوی اکبرآبادی. ، پست شدن. فرود آمدن: زمین بوسید و گفت قدر بلند سلطان بدین قدر نازل نشدی. (گلستان) ، نازل شدن بها و قیمت، کم شدن نرخ و بها از قیمت اصلی. (آنندراج). کم شدن. پائین آمدن. ارزان شدن
رسیدن، پیوستن: (بین بشه واصل شده می از خودی فاصل شده وز شام جان حاصل شده جانها در ودیوار را) (دیوان کبیر)، بحق رسیدن: (قابل امر وی قابل شوی وصال جویی بعد ازان واصل شوی) (مثنوی) رسیدن پیوستن
رسیدن، پیوستن: (بین بشه واصل شده می از خودی فاصل شده وز شام جان حاصل شده جانها در ودیوار را) (دیوان کبیر)، بحق رسیدن: (قابل امر وی قابل شوی وصال جویی بعد ازان واصل شوی) (مثنوی) رسیدن پیوستن
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)